در این مقاله کوتاه، مقوله تناسب آیات " سوره جمعه " را در دو بخش بررسی کردهایم: نخست تناسب سوره و آیاتش با سورههای پیشین و پسین و دیگر تناسب آیات این سوره با یکدیگر از بای بسمله تا نون رازقین. نیز، در بخش نخست تکیه نگاه بر سورههای صف و منافقون بوده است. در این بخش حاصل بررسی بزرگان علوم قرآنی به اختصار گزارش شده و در ادامه محصول بررسی نگارنده به تفصیل آمده است. این بررسی ساختگرا از صدر تا ذیل مدیون اشارات استادم محمدعلی لسانی در درسهای دانشگاه امام صادق است. امکان نقادی و احیاناً بهرهگیری خواننده ارجمند از این نوشتار، کاملاً منوط به در ذهن داشتن آیات این چند سوره یا دستکم پیشروی داشتن مصحف شریف است.
عادل عندلیبی
بسم الله الرحمن الرحیم
1 - یسبح لله ما فیالسموات و ما فیالارض الملک القدوس العزیز الحکیم.
2 - هوالذی بعث فیالامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم ءایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمة وانکانوا من قبل لفی ضلال مبین.
3 - وءاخرین منهم لما یلحقوا بهم وهوالعزیز الحکیم.
4 - ذلک فضلالله یوءتیه من یشاء والله ذوالفضل العظیم.
5 - مثلالذین حملوا التوریه ثم لمیحملوها کمثل الحمار یحمل اسفاراً بئس مثلالقوم الذین کذبوا بءایتالله والله لایهدی القوم الظالمین.
6 - قل یا ایهاالذین هادوا ان زعمتم أنکم اولیاءلله من دون الناس فتمنّوا الموت انکنتم صادقین.
7 - ولایتمنونه ابداً بما قدمت ایدیهم والله علیم بالظالمین.
8 - قل ان الموت الذی تفرّون منه فاءنه ملاقیکم ثم تردون الی عالم الغیب والشهادة فینبئکم بما کنتم تعملون.
9 - یا ایهاالذین امنوا اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکرالله و ذروا البیع ذلکم خیرلکم ان کنتم تعلمون.
10 - فاذا قضیت الصلوة فانتشروا فی الارض وابتغوا من فضلالله واذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون.
11 - و اذا رأوا تجرة اولهوا انفضوا الیها و ترکوک قائماً قل ما عندالله خیرمن اللهو و من التجرة والله خیرالرازقین.
سیوطی ذیل سوره جمعه، چند نکته در تناسب این سوره با سوره پیشین (صف) عنوان میکند1: آنکه در سوره صف ذکر یهود و نصاری - که خود را قوم برگزیده میدانند - رفته 2 و در سوره جمعه، فضل مسلمین بر آنان ذکر گشته است 3. دیگر آنکه صف در دو موضع شکل میگیرد: قتال و نماز. و در نماز جمعه، صفبستن واجب است، همانگونه که در قتال لازم میگردد...الخ.
شیخالاسلام، ذیل سوره بعدی (منافقون) بار دیگر تناسب این چند سوره (از حشر تا تغابن) را از نگاهی دیگر مورد تأیید قرار میدهد4؛ بدینگونه که در سوره حشر ذکر معاهدین از اهل کتاب رفته، سپس در ممتحنه، ذکر معاهدین از مشرکین و پس از آن ذکر اهل کتاب و یهود و نصاری در سوره صف و آنگاه ذکر " موءمنین" در جمعه و سپس ذکر منافقین در سوره منافقون و بعد از آن ذکر مشرکین در سوره تغابن آمده است. باری ذکر اصناف آدمیان در این سوره نشانه اتمّ ارتباط و تناسب بین آنهاست...الخ.
ما برای بررسی موضوع، هر کدام از سورههای صف، جمعه و منافقون را جداگانه درنظر گرفته، از آیه اول آغاز به، مفهومیابی کرده و سعی در یافتن ارتباط هر آیه با آیه و آیات قبلی نمودهایم و حاصل کار هر سوره، از لحاظ شکلی چیزی شبیه آنچه بقاعی در نظمالدرر آورده است بود، بهعلاوه بیان اشتراکات و شباهات سورهها با هم؛ لیکن دل به آوردن آن مطالب، به آن شکل در اینجا رضایت نداد و نقل آنگونه را به بخش تناسب بین آیات بازگذاشتیم.
برای توضیح این بخش، مفاهیم مشترک همه آن یادداشتها که در هر سه سوره تکرار شده است را درنظر گرفته، سعی در ساختن نظامی نمودیم تا مفاهیم کلی این سه سوره را دربرداشته، نیز جایگاه هر مفهوم و آیه در آن نظام تبیین گردد. طراح نقشه ساختمان این نظام، ناچار از درنظر گرفتن مصالح موجود است؛ همچنانکه راوی داستان، ناگزیر از معرفی شخصیتهای اصلی آن است تا با تقارن این شخصیتها و مصالح و بررسی تعامل آنها، داستان، پر و بالی بر خویش بگیرد.
جهت ادای دین به شیخالاسلام سیوطی هم که شده، سرآغاز را شخصیتهای مورد علاقه ایشان قرار میدهیم که " اهل کتاب و یهود " در صفّ؛ "موءمنین" در جمعه و "منافقین" در سوره منافقون هستند. لیکن با تلاوت دقیقتر سه سوره مزبور، میتوان شخصیتها و اصناف یادشده در آنها را به شکل مفیدتری برشمرد:
باری در هر سه سوره تعبیر "رسولالله" و نیز تعالیم او جایگاه خاصی دارد5 و شخصیتهای دیگر از مردمان، بسته به موضعشان در قبال پیامبر(ص) و تعلیمات او، طبقهبندی میشوند؛ لذا این شخصیتها که ارکان جامعه اسلامی را تشکیل میدهند چنین یاد شدهاند: امیین در مقابل اهل کتاب (یهود و نصارا) و موءمنین در مقابل منافقین. میتوان گفت این سه سوره به مسایل جامعه اسلامی به مرکزیت رسولالله میپردازند و ضمن بیان چالشهای بین این دستهها؛ مخاطب اصلی را موءمنین قرار داده6، تکلیف آنها را در این هنگامهها تبیین میکنند. به دیگر بیان، در همه این سورهها، روی سخن با موءمنین است؛ موءمنینی که در جامعه اسلامی، به رهبری رسول، روزگار میگذرانند و احیاناً دشمنانی دارند. این سورهها به "دشمنشناسی" (اهل کتاب و منافقین) پرداخته و معیارهایی برای شناخت او در لباسهای مختلف بهدست میدهند. همچنین ضمن ارائه این معیارها، بحث آسیبشناسی دینی و دینداران (موءمنان) نیز مطرح میشود، تا مبادا موءمنین، همسو و همجهت با دشمنان حرکت کرده، خواهناخواه، در سبک آنان درآیند.
و اما دشمنان که در حجم قابلتوجهی از آیات به آنها پرداخته شده، بهطور عام آنهایند که در مسیر "هدایت" نیستند و با دو تعبیر عمومی " فاسقین" و "ظالمین" از آنها یاد شده است7 و به تناسب موقع و هنجار اجتماعی، یا در ظاهر مشرکین و اهل کتاب بروز یافتهاند و یا در پوسته منافقین؛ لیکن درونمایه مشترک هر دو، " کفر و تکذیب آیات الهی " است.
حاصل معنای " کفر و تکذیب آیات" ؛ " عدم التزام عملی به قرآن و رویگردانی از آن" است؛ اعم از اینکه التزام و ادعای " قولی" در کار باشد یا نه. این نکته نخستین معیاری است که در این سور، برای شناخت دشمن آمده است. به بیان دیگر، دشمن اهل حرف است نه عمل: مثل الذین حملوا التوریة ثم لمیحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا بئس مثل القوم الذین کذّبوا بایاتالله والله لایهدی القوم الظالمین8. در آیه مزبور عدم التزام عملی به آیات الهی، مساوی تکذیب آیات، گرفته شده. همینطور در سوره منافقون به چنین اشخاصی9 علاوه بر عنوان "کذب"، عنوان " کفر" نیز داده شده: اذا جاءک المنافقون قالوا نشهد اءنّک لرسولالله والله یعلم اءنّک لرسوله والله یشهد انّ المنافقین لکاذبون... ذلک بأنّهم امنوا ثم کفروا...10 در سوره جمعه، این رذیله مشترک (عدم تطابق قول و فعل) به اهل کتاب (یهود) و در سوره منافقون به منافقین نسبت داده شده11 و در سوره صف، با دیدی آسیبشناسانه، موءمنین را مورد عتاب و خطاب قرار داده تا مبادا چنین باشند و در سلک و همراه همان دشمنان درآیند: یا ایهاالذین امنوا لمتقولون مالاتفعلون. کبر مقتاً عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون12.
به هر تقدیر، جانمایه معیار نخست دشمنشناسی "عدم تطابق قول و فعل" و فعل غیرقرآنی است. معیار عینی و چشمگیر دیگری که در هر سه سوره، برای شناخت دشمن بر آن تکیه شده، معیاری اقتصادی است و با دیدی آسیبشناسانه، محل گزند و مسببالاسباب رخنه در ایمان موءمنین را همین معیار اقتصادی معرفی کرده است: و اذا رأوا تجارة أو لهواً انفضوا الیها و ترکوک قائماً قل ما...13 و نیز یا ایهاالذین امنوا لاتلهکم اموالکم ولااولادکم عن ذکرالله...14. برای توضیح مطلب مذکور، باید مفهومی اساسی، تحت عنوان "ذکرالله" را وارد داستان کنیم. "ذکر" یکی از اسامی مهم " قرآن " در قرآن است که رسول بهواسطه آن تذکر میدهد و تمام وظیفه او نیز همین تذکر است15 که تفصیل این وظیفه در آیه هوالذی بعث فیالامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ءایاته ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة وان کانوا من قبل لفی ضلال مبین16 آمده است و پیشتر گفتیم که رویگردانی از قرآن سرگردانی با همین "ذکر" است که "کفر و تکذیب" نام میگیرد و دشمن را به همین کفر و تکذیبش دشمن دانستهایم.
دقت در آیات زیر به وضوح نشان میدهد که مانع اصلی در تذکّر آدمیان و عامل اساسی در رویگردانی از ذکر و تکذیب آیات الهی؛ مسایل اقتصادی است. در سوره جمعه دوبار این تقابل17 ذکر شده است: یا ایها الذین امنوا اذا نودی للصلوة من یومالجمعه فاسعوا الی ذکرالله و ذروا البیع ذلکم خیرلکم انکنتم تعلمون18 و نیز واذا راوا تجرة اولهواً انفضوا الیها و ترکوک قائماً قل ما عندالله خیرمن اللهو و من التجرة والله خیرالرازقین19؛ این معنا در سوره منافقون چنین آمده است: یا ایهاالذین امنوا لاتلهکم اموالکم ولااولادکم عن ذکرالله...20؛ حاصل کلام اینکه دلبستگی و وابستگی به مال و تجارت، مانع اصلی توجه به ذکرالله و تذکر و تزکیه است.
حال، مسلمینی که بناست بهواسطه رسولالله " هدایت" شوند. " تزکیه و تعلیم" شوند21 و " عزت" یابند22 و دینشان بر تمام ادیان برتری یابد23؛ نیاز به راهبردی برای رسیدن به چنین اهدافی دارند که آن راهبرد و نسخه اصلی الهی، همان "ذکر" است و همین "سبیلالله"24 است که بدان مقاصد یادشده خواهد رسید. هشدار و راهکار اصلی که موءمنین، مأمور به توجه به آن شدهاند، دوری از آفات و معیارهای پیشگفته25 در مسیر تذکر است. به بیان دیگر، اشعار به رهزنی اموال و اولاد و بیع و تجارت و استفاده از هر فرصتی برای پشتسرنهادن و رها کردن آنها، تأمینکننده تذکر است و این راهکار اصلی، ذیل عنوان "انفاق و صدقه" میگنجد26. هشدارهای مزبور از این قرارند: «... وذروالبیع...»27؛ نیز وانفقوا مما رزقناکم من قبل انیأتی احدکم الموت فیقول رب لولا اخرتنی الی اجل قریب فاصدق واکن من الصالحین28؛ و دیگر، توءمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیلالله باموالکم و انفسکم29.
چنانچه داستان را به قضیه نسخه و دارو تشبیه کنیم؛ جریان ذکر و تذکر در اینجا به منزله فرمول دارو، و " نماز جمعه "، محصول فرآورده و قابلتجویز آن است؛ یعنی ظهور و بروز بیرونی و تجلی مغز نسخه مذکور، در صورت " نماز جمعه " دیده میشود، به بیان دیگر تمثل آن ذکر و تذّکر و بریدن از بیع و تجارت، " نماز جمعه " است و تشریع نماز جمعه، بهمنزله داروی آسیبهای دینی و دینداری و اجتماعی مربوطه است و پادزهری برای آفت اهل کتاب و نفاق محسوب میشود. پرواضح است که در عبارات پیشگفته، "نماز جمعه" با مفهوم و فرهنگ خاص قرآنیاش - درنظر بوده است.
با قدری دقت در سه سوره مزبور و توجه به مفاهیم "جهاد و قتال"30، "تمنای موت"31 و "عدو"32 و دقت بیشتر در رکوع دوم سوره جمعه، فضای نظامی و دفاعی سوره جمعه، همچون "صف" آشکار میشود. توضیح اینکه زمینه سوره صفّ و حال و هوای قتال در آن از یک طرف و نیز دشمنی و مقابله اهل کتاب در آغاز سوره جمعه، از سوی دیگر مطرح است و در رکوع اول سوره جمعه، کار محاجه با آنها به تهدید نیز میانجامد33. سرانجام در رکوع دوم دستور نمازجمعه، به منزله نوعی آمادهباش نظامی تلقّی میشود؛ آمادهباشی که ویژگی "صفاً کانهم بنیان مرصوص " را نیز دارد. چرا که در نماز جمعه، واجب است مانند میدان جنگ، صف ببندند، امام اسلحه بهدست بگیرد و...
شکل فوریتی و سرعتی اعلان و تجمع نماز جمعه در این سوره نیز، تأییدی براین مطلب است؛ نماز جمعه به نوعی تمرین واکنش سریع نظامی، در کنار بحث محتوایی آن (ذکر) است. این واکنش سریع از کنارهم قراردادن دو تعبیر فاسعوا الی ذکرالله34 و فانتشروا فیالارض35، بلافاصله پس از اعلان آمادهباش نماز36 قابل استنباط است. چنانچه نماز جمعه، ماهیت نظامی نمیداشت، دویدن و رساندن خویش به سرعت به محل نماز و نیز پس از اتمام کار متفرّقشدن از محل اردوی نظامی؛ اسلحه بهدست گرفتن امام و ایستاده بودن او و... بیمعنا مینمود. این نکات و مفاهیم قابل استنباط دیگر، نشانگر تمهیدات دشمنشناسانه و دشمنستیزانه و پیشگیرانه قرآن کریم در سوره جمعه است.
توضیح ادعای این مطلب که " نماز جمعه" تجلّی تمام نسخه پیشگفته، برای حل چالش با دشمنان در جامعه اسلامی است با بیان دیگر، اینگونه است که نماز جمعه علاوهبر آمادهباش و مانور نظامی، به مصداق واعدوا لهم مااستطعتم من قوة... ترهبون به عدوالله... و شمول آن بر پیشگیری فیزیکی و نظامی؛ شامل پیشگیری معرفتی و معنوی نیز هست، چرا که مشتمل بر "ذکرالله" و "ذروالبیع" است و براساس توضیحات پیشین، این دو مانع از آسیبدیدگی ایمان و همراهی و همدلی موءمنین با منافقین و یهود میگردند.
اصولاً هر موضوع یا مفهومی چون نماز جمعه؛ یا تعبیرات دیگر قرآنی، با مفاهیم و رویدادهای متعدد دیگری در ارتباطی زنجیروار است و تبیین هر کدام از این مفاهیم و رویدادها، منوط به بررسیدن و روشنساختن مفاهیم دیگری است که با آن در ارتباطاند و شبکه معنایی مزبور را ساختهاند. همانگونه که برای بهدست آوردن نقطهای که از تقاطع مثلاً 50 خط متقاطع تشکیل میشود، باید آن 50 خط را دقیقاً رسم کرد. لیکن چنان کاری و چنین بیان جامعی از تعبیرات قرآن در مقام عمل ناممکن مینماید و یا در صورت انجام، نوشتار حاصل، نامفهوم، درپیچیده و بهنظر غیرقابلفهم و استفاده خواهد بود. چنین بیان جامعی را یکبار خداوند بهطور فشرده در قرآن کریم با نظم دقیقی انجام داده است. بنابراین در مسیر مقالاتی اینچنین، ناگزیر از انتخاب یک یا چند موضوع که در ارتباط اصلی با مفهوم موردنظرند هستیم، تنها باید بدانیم، بیانمان ناقص و یکجانبه خواهد بود، نه همهجانبه. چنانچه در مثال آن نقطه و 50 خط، میتوان نقطه را از تقاطع مثلاً 15 خط نیز بهدست آورد، لیکن باید دانست، اثر بهدست آمده حاصل تقاطع 15 خط است نه پنجاه خط و ناگزیر تفاوتهایی با آن خواهد داشت.
در نوشتار حاضر، با توجه به محتوای سوره، عمدتاً بحثهای اجتماعی (بیع و تجارت، دشمنشناسی و...) گزینش شده بودند ولی روشن است که " نماز جمعه" تأثیرات فردی - روانی37 و نیز تأثیراتی در روابط بین موءمنین داراست که آشنایی با آنها بهطور جامع و همهجانبه منوط به ارتباط مستقیم با خود قرآن و آیات مربوطه است و تلاش برای بیان آن مسایل به فرض امکان، سبب پیدایش توهم "عدم تناسب" بین کلمات و جملات این وجیزه خواهد بود. گوی بیان آن معانی را در میدان مقالاتی اینچنین، به سختی توان زد و ثعبان مبین برخاسته از تدبّر در مناسبات آیات به دشواری به عصای نوشتار تبدیل میگردد. تنها میتوان گفت؛ در ارتباط و تناسب مفاهیم و آیات و تکتک الفاظ با یکدیگر، رازی است نهان که آن راز، توان، دیدن و گفتن نتوان.
1 - سیوطی، جمالالدین (911ق)؛ تناسقالدرر فی تناسب السور، ص 12، تصحیح عبدالله محمد درویش، [بیروت]: عالمالکتب، 1401 ق.
2 - صف/ 5، 6 و 14
3 - جمعه/4
4 - تناسقالدور، ص 12.
5 - و اذقال موسی لقومه یا قوم لمتوءذوننی و قدتعلمون انی رسولالله الیکم... الخ» (صف / 5)؛ «هوالذی بعث فیالامیین رسولاً منهم....الخ» (جمعه/2)؛ «اذا جاءکالمنافقون قالوا نشهد اءنک لرسولالله و الله یعلم انک لرسوله... الخ» (منافقون/2)؛ «و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسولالله... الخ» (منافقون/5) «...ولله العزّة ولرسوله و للموءمنین... الخ» (منافقون / 8).
6 - «یا ایها الذین امنوا لم تقولون مالا تفعلون... الخ» (صف/ 2)؛ «یا ایها الذین امنوا اهل ادلکم علی تجارة تنجیکم من عذاب الیم» (صف / 10)، «یا ایها الذین امنوا اذا نودی للصلوة من یوم الجمعة... الخ» (جمعه/9)؛ «یا ایها الذین ءامنوا لاتلهکم اموالکم ولااولادکم عن ذکرالله» (منافقون / 9).
7 - «... والله لایهدی القوم الفاسقین» (صف / 5)؛ «والله لایهدی القوم الظالمین،)؛ (صف/7 و جمعه/5) «انالله لایهدی القوم الفاسقین» (منافقون / 6).
8 - جمعه / 5.
9 - قائلان بیعمل.
10 - منافقون / 3 و 1 (عبارات «حملوا التوریة ثم لم یحملوها» و «ءامنوا ثم کفروا» را مقایسه کنید!).
11 - تأییدات ظریف و ریز دیگری در هر سه سوره، بر وجود این خصیصه در دشمنان وجود دارد: وانیقولوا تسمع لقولهم / قال الحواریون نحن انصارالله....
12 - صف / 3و2
13 - جمعه / 11.
14 - منافقون / 9.
15 - «فذکر انما انت مذکر» (غاشیة/ 21).
16 - جمعه / 2.
17 - تقابل "ذکر" با "وابستگیهای مالی و اقتصادی".
18 - جمعه / 9.
19 - جمعه / 11.
20 - منافقون / 9.
21 - «... ویزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمة...» (جمعه / 2).
22 - «... ولله العزة ولرسوله و للموءمنین...» (منافقون / 8).
23 - «... لیظهره علیالدین کله...» (صف / 9).
24 - «... تجاهدون فیسبیل الله باموالکم وانفسکم...» (صف / 11).
25 - عدم تطابق قول و فعل / وابستگیهای اقتصادی و مالی.
26 - نگارنده به ابهام تعبیراتی در متن، چون ایمان به خدا و رسول، انفاق، صدقه و... واقف است؛ لیکن روشن ساختن آنها، به فرض امکان، با تحقیق موضوعی جداگانه و اطاله گفتار ممکن میگردد. راه مطلوب در این میان دانستن زبان قرآن است تا همه تعبیرات و جملات متن برای خواننده مفهوم و پرمغز گردد. الا اینکه به تشنگی قناعت کرد و به اینگونه نوشتهها اکتفا نمود.
27 - جمعه / 9.
28 - منافقون / 10.
29 - صف / 11.
30 - صف / 4 و 11.
31 - جمعه / 6.
32 - منافقون / 4.
33 - «فتمنوا الموت انکنتم صادقین» (جمعه / 6).
34 - جمعه / 9.
35 - جمعه / 10.
36 - «اذا نودی للصلوة من یوم الجمعة...»اذان ظهر.
37 - «... فطبع علی قلوبهم فهم لایفقهون» (منافقون / 3)؛.... ازاغ الله قلوبهم...» (صف / 5).